به طور کلی OKR يك روش قدرتمند برای هدف گذاري میباشد كه به كسب و كارها اجازه میدهد تا علاوه بر تعيين هدف مناسب، با تعريف نتايج كليدی به ردیابی و پیگیری دقيق اهداف تعيين شده خود بپردازند. با توجه به اهميت هدف گذاري مناسب در فضای رقابتی امروز، بسیاری از سازمانها به دنبال پياده سازی روش OKR و بهره بردن از مزاياي آن میباشند.
اگرچه OKR ابزاری قدرتمند برای تعیین هدف است، اما اجرای آن مخصوصا برای اولین بار میتواند بسیار چالش برانگیز باشد. بنابراين برای بهره بردن حداکثری از اين روش، ابتدا لازم است آن را به درستي پياده سازي كرد. اگر شما نيز قصد داريد در كسب و كار خود از روش OKR استفاده كنيد، بايد آن را به خوبی بشناسيد و در عين حال از انجام اشتباهات رايجی كه معمولا شركتها در هنگام تعريف OKR مرتكب میشوند جلوگيری كنيد.
در ادامه ما به شما 8 اشتباه متداول در تعريف OKR را معرفی میكنيم.
الف) اشتباهات رايج در تعريف اهداف يا Objectives
۱. تعريف اهداف سادهای كه چالش برانگيز نيستند.
در روش OKR انتظار میرود كه 70 تا 80 درصد يك هدف در يك دوره محقق شود، يعني تا 80 درصد به هدف تعریف شده خود دست یابید. با اين حال ممكن است بعضی از كسب و كارها اهدافي تعريف كنند كه در يك دوره به 100 درصد آنها دست يابند. اين بدين معناست كه اهداف تعريف شده آنها ساده بودهاند و آن طور كه بايد چالش برانگيز نبودهاند. همانطور كه میدانيد، اهداف يا Objectives در OKR بايد بلندپروازانه و چالش برانگيز تعريف شوند.
۲. تعريف اهداف دست نيافتنی و غير واقعبينانه
اهداف نبايد دست نیافتنی و يا غير واقعبينانه باشند. در روش OKR شما نمیتوانيد هدفی برای خود تعريف كنيد كه دستیابی به آن غير ممكن باشد. در هنگام تعیین اهداف باید سعی کنید تعادل را حفظ کنید، یعنی اهدافی را تعریف کنید که نه خیلی ساده باشند و نه دست نیافتنی.
۳. تعريف تعداد زيادي هدف برای یک دوره
تعیین اهداف زیاد در طول یک دوره باعث میشود تیمهای شما از اولویت های اصلی كسب و كار و دوره منحرف شوند و نتوانند آنگونه كه بايد روی كارها تمركز كنند. هنگام تعیین اهداف يك دوره، باید اولویت های اصلی خود را در نظر بگیرید.
ب) اشتباهات رايج در تعريف نتايج كليدی يا Key Results
۱. تعريف نتايج كليدی مبهم و غير قابل اندازهگيری
قرار است نتایج کلیدی ميزان دستیابی به اهداف شما را اندازهگیری کنند، بنابراین باید قابل اندازه گیری و شفاف باشند. اگر نتيجه كليدی تعريف شده برای يك هدف مبهم و يا غير قابل اندازهگيری باشد، شما نمیتوانيد ميزان پيشرفت به سمت دستیابی به آن هدف را به درستی اندازهگيری كنيد و پياده سازی OKR عملا بیفايده خواهد بود.
۲. تعريف تعداد زیادی نتيجه کلیدی برای یک هدف
درست مانند اهداف، تعداد نتایج کلیدی نيز نباید زیاد باشد. ما پیشنهاد میکنیم برای كه برای هر هدف 3 يا 4 نتیجه كليدی تعریف کنید.
ج) 3 اشتباه رايج ديگر
۱. اشتباه گرفتن نتایج کلیدی با تسكها
این یکی از رایج ترین اشتباهاتی است که افراد هنگام تعريف OKR مرتکب میشوند. نتايج كليدی تسك نيستند؛ آنها خروجی و يا نتايج موفقيتآميز اهداف مشخص شده میباشند. از طرف دیگر، تسكها فعالیتها و کارهایی هستند که باید در قالب شغل انجام شوند.
۲. عدم انطباق OKRهای فردی با استراتژی سازمان
به یاد داشته باشید که OKRها در تمام سطوح فردی، تیمی و سازمانی باید با استراتژی و ارزشهای اصلی سازمان هماهنگ و همتراز باشند.
۳. فراموش كردن بررسی مداوم و هفتگی OKRها
موضوع بسيار مهم پس از تنظیم OKRها، اين است كه باید دائما اهداف را ردیابی کرده و پیشرفت آنها را بر اساس نتايج كليدی بررسی کنید. پیشنهاد میکنیم هفتهای یک روز را به بررسی OKRها اختصاص دهید.